کد مطلب:314381 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186
به عنایت قمر بنی هاشم بچه ی فلج به راه افتاد
جناب آقای شیخ محمد باقر مروی از طلاب حوزه علمیه مشهد مقدس در اوائل خرداد ماه سال 1379 شمسی بود در بغداد حرم امامین جوادین علیهم السلام این كرامت را نقل كردند و نوشته ای به این جانب دادند كه در جلد سوم چاپ شود اینك ملاحظه می فرمایید:
یكی از نوكران و مداحان اهل بیت علیهم السلام از مشهد علی بن موسی الرضا علیه السلام به قصد زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام مشرف می شود. وقتی به حرم مطهر امام حسین علیه السلام و اباالفضل العباس علیه السلام می رود یادش می آید هر كس وارد حرم ابوالفضل العباس علیه السلام بشود اگر سه حاجت بخواهد ایشان كسی را ناامید بر نمی گرداند. دست به دعا برمی دارد: آقا ابوالفضل العباس علیه السلام، من یك پسر پنج ساله ی معلول دارم یك تكه گوشت در خانه افتاده، و قدرت حرف زدن ندارد، از تو می خواهم كه حداقل این بچه بتواند راه برود و حركت كند و خودش غذا بخورد. دیگر نخواستم كه این بچه صحبت كند. زیارت اباالفضل علیه السلام و امام حسین علیه السلام و موسی بن جعفر علیه السلام و جواد الائمه علیه السلام را انجام دادم، به مشهد آمدم و وارد منزل شدم. مردم به دیدنم آمدند، بعد از یك روز مادرش به من گفت: حاجی رضازاده بیا كه بچه می تواند راه برود و حركت كند، ابوالفضل علیه السلام به ما عنایت كرده و شفا داده، پدرش پشیمان می شود چرا من نخواستم كه حرف هم بزند.
ناقل: محمدباقر مروی بهادران امام جماعت مسجد جوادالائمه علیه السلام امام رضا علیه السلام. بیستم صفر مشهد كه یك شب مانده به اربعین ابا عبدالله علیه السلام در حرم مطهر باب الحوائج و جواد الائمه علیهماالسلام نوشته شد.
شیخ محمدباقر مروی
یكی از نوكران و مداحان اهل بیت علیهم السلام از مشهد علی بن موسی الرضا علیه السلام به قصد زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام مشرف می شود. وقتی به حرم مطهر امام حسین علیه السلام و اباالفضل العباس علیه السلام می رود یادش می آید هر كس وارد حرم ابوالفضل العباس علیه السلام بشود اگر سه حاجت بخواهد ایشان كسی را ناامید بر نمی گرداند. دست به دعا برمی دارد: آقا ابوالفضل العباس علیه السلام، من یك پسر پنج ساله ی معلول دارم یك تكه گوشت در خانه افتاده، و قدرت حرف زدن ندارد، از تو می خواهم كه حداقل این بچه بتواند راه برود و حركت كند و خودش غذا بخورد. دیگر نخواستم كه این بچه صحبت كند. زیارت اباالفضل علیه السلام و امام حسین علیه السلام و موسی بن جعفر علیه السلام و جواد الائمه علیه السلام را انجام دادم، به مشهد آمدم و وارد منزل شدم. مردم به دیدنم آمدند، بعد از یك روز مادرش به من گفت: حاجی رضازاده بیا كه بچه می تواند راه برود و حركت كند، ابوالفضل علیه السلام به ما عنایت كرده و شفا داده، پدرش پشیمان می شود چرا من نخواستم كه حرف هم بزند.
ناقل: محمدباقر مروی بهادران امام جماعت مسجد جوادالائمه علیه السلام امام رضا علیه السلام. بیستم صفر مشهد كه یك شب مانده به اربعین ابا عبدالله علیه السلام در حرم مطهر باب الحوائج و جواد الائمه علیهماالسلام نوشته شد.
شیخ محمدباقر مروی